وضعیت
اساسا حال خوب و بد فقط یه فریبه و بسیار هم موقتی و ناپایداره. چیزی که واقعیت داره وضعیت خوب یا بده. و تنها چیزی هم که مهمه اینه که تشخیص بدی وضعیتت خوبه یا بد. راستش اونقدرها هم تشخیصش راحت نیست. ذهن ما اونقدری که فکر میکنیم خوب کار نمیکنه. کلی کتاب در اینمورد نوشتن که ما چقدر راحت فریب میخوریم. چقدر راحت اشتباه میکنیم تو تصمیماتمون. چقدر ساده میتونند ما رو گمراه کنن و مجبورمون کنند کاریو که میخوان انجام بدیم. پس فکر نکن همینجوری میتونی بگی وضعیتت خوبه یا نه. باید همه حواسپرتیها رو بذاری یه گوشه و بشینی خوب نگاه کنی که چی داری و چی نداری. قبل این کجا بودی و الان کجا هستی. کجا داری میری؟ اصلا داری میری؟ باید به این هم فکر کنی که قبلا کی بودی و الان چهکسی هستی. باید از ابزارها درست استفاده کنی. باید بدونی مقایسه منطقی چجوریه. باید بدونی حافظه قابل اتکا نیست و به نوشتهها و ردپای مکتوب گذشتهت نیاز داری. باید مشورت کردن رو بلد باشی و درک کنی گاهی آدمهای نزدیک زندگیت در جنبههایی تو رو بهتر از خودت میشناسن. باید بدونی الان داری چیکار میکنی، چه امیدهای واهی و چه پتانسی...